loading...
:)) سالی جون ((:
golo بازدید : 313 چهارشنبه 04 بهمن 1391 نظرات (0)

 

خانومه تلفن زده به بابام

 

که ما یه دستگاهی میفروشیم که قیمت قبض برق رو تا ۳۰% کاهش میده

 

بابام بهش گفت:

 

ممنون پسرم کنتور رو دستکاری کرده قبضمون ۱۰۰% کاهش داشته

 

اگه خواستید نصف قیمت واسه شما حساب میکنیم !

 

.

 

.

 

.

 

یکی از اتفاقای مسخره اینه که یکی رو مثلا توی نمایشگاه ببینی

 

و با هم سلام علیک کنید و جدا بشید ؛ بعد سه دیقه دوباره ببینیش !

 

.

 

.

 

.

 

یه سری هم هستن هنوز رو ماشین ها میان می نویسن :

 

” لطفا مرا بشویید”

 

اینا آخرین بازمانده های نسل دایناسورها هستن !

 

.

 

.

 

.

 

ما همش فال حافظ میگیریم نگو حافظ خودش فال قهوه میگرفته  !

 

نشون به او نشون که میگه : ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم !

 

.

 

.

 

.

 

 مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟

 

گفتم اصن به قیافه من میخوره درسخون باشم جای کسی‌ بیام امتحان بدم ؟

 

گفت خداییش نه و ول کرد رفت !

 

.

 

.

 

.

 

 

 

یه چند وقتیه کودک درونم ناآرومه

 

 مدام بهانه می گیره به نظرتون اگه

 

بزنم لهش کنم، کودک آزاری محسوب میشه!؟

 

.

 

.

 

.

 

امروز از تلفن عمومی زنگ زدم خونمون

 

صدام رو عوض کردم بابام گوشی رو برداشت بهش گفتم

 

ما پسرتون رو دزدیدیم ۱۰۰ هزار تومن بیارین به این آدرس

 

و گرنه پسرتون رو میکشیم

 

بابام برگشت گفت ۲۰۰ تومن میدم یه جوری بکشینش طبیعی به نظر برسه ! 

 

.

 

.

 

.

 

بدتر از اونایی که وقتی شوخی میکنی جدی میگیرن

 

اونایی هستن که وقتی جدی میگی شوخی میگیرن !

 

.

 

.

 

.

 

یه سئوالی داشتم مامان شما هم از قسمت فر اجاق گاز به جای انباری استفاده می کنه ؟

 

.

 

.

 

.

 

یکی از ملانصرالدین می پرسه چه جوری جنگ شروع می شه؟

 

ملا بدون معطلی یکی می زنه زیر گوش طرف و میگه اینجوری

 

.

 

.

 

.

 

پِجَر!! پِجَر!! من اومجَم!!

 

(اسمایلی پسرشجاع وقتی پدرشو صدا میکرد)

 

.

 

.

 

.

 

سر امتحان استاد ها سوالاتی میدن که ما تا حالا ندیدیم !

 

در عوض ما هم جواب هایی میدیم که اونا به عمرشون ندیدن !

 

.

 

.

 

.

 

ملت غصه نخورید بالاخره تصمیم گرفتم بعدازظهر برم یه سکه بخرم!

 

به زودی شاهد توقف و یا کاهش سریع نرخ ارز و سکه خواهید بود 

 

.

 

.

 

.

 

از جلوی پارک خونمون رد میشدم

 

دیدم یه دختــــــر خارجی دپرس داره عکس میگیره

 

رفتم جلو بهش گفــــــــتم : can u speak english?!

 

انگار دنیارو بهش داده بودن

 

با کلی شوق و ذوق گفت : Yeeeeees ,I caaaaaan!!!!!!

 

زدم رو شونــــــش گفتم :

 

” sorry , I can’t …

 

.

 

.

 

.

 

پسره با دوستش چت میکرده :

 

پسره: می‌شه یکم دیگه بمونی؟ من خیلی‌ دوست دارم بیشتر باهات حرف بزنم

 

دختر: نمیتونم، باید برم

 

پسر: PLZzZZz یکم دیگه بمون

 

دختر: نمی‌شه!!مامانم گفته اگه الان نرم بخوابم میاد پایین

 

و سرمو میکوبه به کیبو فگئو تبخد آوعپقبسفدگ دجدو د دکسییدهد قکتو !

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 589
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 52
  • بازدید ماه : 216
  • بازدید سال : 748
  • بازدید کلی : 48,425